تولد پسر عمو سبحان
امروز چهارشنبه 14/4/91ساعت 4 صبح به بابام خبر دادن که پسر عمو سبحانم بدنیا اومده بابام صبح که ماموریت رفته بود نتونستیم به دیدن زن عمو وپسرش بریم از یک طرفم مامانم بهم گفت که بچه ها رو بیمارستان راه نمیدن.واسه استخر برنامه ریزی کردیم منو مامانم واسنا جون رفتیم استخر آسنا جون مامانو خیلی اذیت میکردی واسه اینکه اولین باری بود که رفته بود ی به استخر واز مامان جدا نمیشدی وقتی تمام شدیم به بابا جون زنگ زدیم تازه رسیده بود اومد دنبالمون رفتیم خونه نهارمونو که خوردیم بابا علی گفت آماده شیم واسه رفتن به شیرینی سرا برای سفارش شیرینی به مناسبت میلاد امام مهدی چون نذر داشتیم وتقسیم آنها در بین مردم.وهم سفارش شیرینی به مناسبت تو...
نویسنده :
مامان اتنا -اتنا
1:01