اتنا جونماتنا جونم، تا این لحظه: 16 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

اتناواسنا

ثبت نام آتنا جون برای رفتن به پیش دبستانی

من و بابا جونت خیلی خوشحالیم واسه اینکه دخترمون بزرگ شده وداره میره مدرسه من به همراشما به مدرسه غیر انتفاعی هدی سری زدیم واز مدیر مدرسه مدارک لازم روبرای ثبت نام سوال کردم منو شما به مطب خانم دکتر فدایی مامان بهار جون رفتیم که گواهی سلامت از ایشون بگیریم بعد خانم دکتر واسه ی شما آزمایشاتی نوشتن بعد رفتیم آزمایشگاه پاستور دختر نازم آزمایشتو دادی وباید منتظر جوابش بمونیم  وهمه مدارکت که آماده شد آنها رو به مدرسه تحویل بدیم عکسای دختر نازمو از عکاسی کرفتم اینم عکس رو سی دی دی ...
2 خرداد 1391

تبریک روز مادر

من با بابا علی رفتیم گلفروشی برای مامان گلم.مامانی مهربونم وعزیز جونم برای تبریک روز مادر گلای زیبایی گرفتیم از خدا براشون آرزوی سلامتی میکنم واز خدا میخوام همیشه سالم وموفق باشند عمرشون مثل گل نباشه.انشاالله............. . تقدیم به آنی که بهشت زیر پایش که مهریش تا ابد در دلم جای دارد تو بهترین گل ، میان شهر گلهایی تو رنگ آفتابی ، شب که می رسد مثل ستاره گوییا مهتابی ، مادر خوبم روزت مبارک   . نه………….برای مادرت یک کاری بکن   فردا نه   …چند ساعت بعد هم نه   …چند ثانبه دیگر هم نه…   …همین الان ...
28 ارديبهشت 1391

دلگیری منو اسنا

امروز حسابی دلمون گرفته واسه اینکه بابا جونم واسه کار اداری به تهران رفته من لحظه شماری میکردم بابام زود بیاد که از تنهایی در بیایم مامانم تصمیم گرفت به اتفاق دایی علی جونم به پارک بریم اونجا به ما خوش گذشت چون حسابی منو اسنا بازی کردیم ...
25 ارديبهشت 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به اتناواسنا می باشد